درباره‌‌ی سمفونی ماهی‌های شیشه‌ای (مجموعه داستان)

از وقتي سوار اتوبوس شدم دلم شور مي‌زد. از همان ثانيه اول كه اتوبوس با تكان‌هاي ريز و درشتش در مسير جاده راه افتاد، حرف‌هايي را كه بايد مي‌زدم مرور كردم، بارها و بارها. تا اولين توقفگاه كه براي ناهار پياده شديم، شايد سي دفعه چيزهايي كه بايد مي‌گفتم را پيش خودم زمزمه كردم، مثلا اگر مادر اصغر در را باز كرد چه بگويم، چه‌جور نگاهش كنم؟

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده