درباره‌‌ی سقوط سیاه

صبح بايد فكر كني شايد تا شب زنده نباشي، شب بايد فكر كني شايد تا صبح زنده نباشي، پس پيش از آنكه وقت سقوط در سياهي برسد، بچرخ، عزيزم، بچرخ. پسر از زندگي وحشت‌ناكش با ولرين شعبده‌باز، جادوي سياه و تعقيب و گريزهاي مرگ‌بار جان سالم به در برده، اما هنوز بايد فرار كند. اين جهان، زير ظاهر طلايي‌اش، پر از جنون و بي‌رحمي، رازهاي پنهاني و كشفيات ترسناك است. داستان ما از «كتاب روزهاي مرده» آغاز شده بود و اكنون در كتاب «سقوط سياه» ماجرايي تازه در انتظار پسر و ويلو است: خشم امپراطور، حقه‌هاي پيشگو و رد خوني كه به شبح مخوفي مي‌رسد.

آخرین محصولات مشاهده شده