درباره‌‌ی درناها غریب می‌آیند و غریب می‌روند (مجموعه شعر)

اگر شاعر باشي جهد كن تا سخن تو سهل و ممتنع باشد و بپرهيز از سخن و غامض و چيزي كه تو داني و ديگران را به شرح آن حاجت باشد مگوي كه شعر از بهر مردمان گويند نه از بهر خويش. اين سخن قابوس‌نامه را بسيار خوش دارم و هميشه به نويسند‌ه‌اش با احترام نگريسته‌ام. شعر را برخلاف ساير انواع ادبي غير قابل ترجمه مي‌دانند و اغلب ترجمه‌هايي كه از آثار شاعران ديگر صورت پذيرفته به نوعي تفسير سخنان شاعر است به زبان ديگري، خاصه وقتي پاي شعر موزون به ميان بيايد. اين شعر‌ها تجربه‌ي لحظاتي ‌ست كه در طي سال خوانده‌ام و در مطبوعات منتشر كرده‌ام و خواسته‌هاي قلبي‌ام است. انتخاب‌هايم از مجلات و كتاب‌ها و سايت‌هاي گوناگون بوده و پيش‌كش به علاقمندان شعر است تا بدانند جاهاي ديگر جهان چه خبر است. درناها غريب مي‌آيند و غريب مي‌روند حاصل لحظات تنهايي و لذت من از شعر است كه با شعر دوستان سهيم مي‌شوم. شعر سرودن چنگ زدن در ابر است با دستاني باز. اشباح گريزان حقيقت در غبار آفتاب‌پر مي‌گريزند درآسمان بي‌انتها سر مي‌خورند و گم مي‌شوند شعر سرودن گرفتن پروانه‌اي طلايي است با توري از خيال.

آخرین محصولات مشاهده شده