درباره‌‌ی جدایی

ليديا كارترايت پس از عيادتي چند روزه از دوست بيمارش به خانه برمي‌گردد و آن را خالي مي‌بيند. خدمه ناپديد شده‌اند. خط تلفن مسدود است. از شوهرش، الك، و نيز دو دخترش، اما و فلور، خبرينيست. ليديا وحشت‌زده و درمانده به سراغ بخشدار مي‌رود و درمي‌يابد الك به شمال كشور اعزام شده. ولي چرا منتظر او نمانده؟ چرا هيچ پيغامي نگذاشته؟ جتجوهاي ليديا او را به سفري پرمخاطره در جنگل‌هاي جنگ‌زده مي‌كشاند و وادارش مي‌كند به سراغ عشق قديمي‌اش، جك هاردينگ، برود. رابطه‌اي از نو احيا مي‌شود ولي ليديا بايد همه چيز را فنا كند تا دوباره خانواده‌اش را به دست بياورد. او كه رازهاي زيادي در سينه دارد، به زودي به راز خيانتي خانمان‌برانداز پي مي‌برد، خيانتي كه شايد تاب تحملش را ندارد...

آخرین محصولات مشاهده شده