درباره‌‌ی دختری که خودش را خورد

تنهايي. اگر چه اين مدت آرزوي اين را داشتم كه مدتي تنها باشم، اما اين تنهايي فقط وقتي برايم شيرين بود كه با طاووس قهر بودم. توي انباري ساعت‌ها در تنهايي مي‌نشستم و سيگار مي‌كشيدم، اما صداي شير آب مي‌آمد. صداي ظرف شستن طاووس يا ماشين لباسشويي كه هور مي‌كشيد يا نعره‌ي جاروبرقي... آن شب طاووس خانه نبود، فميدم از تنهايي مي‌ترسم.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده