درباره‌‌ی تاریخ طبیعی دین

در اين رساله، سه تن به گفتگو مي‌نشينند؛ يک شريعت‌مدار مومن، يک طبيعت‌گراي شکاک، و يک خردباور معتقد به دين فطري. هيوم آشکارا به شخص دوم علاقه نشان مي‌دهد امّا در عين‌حال، نظر او را افراطي ارزيابي مي‌کند. وي تجرب? ديني را غريزه‌اي اساسي مي‌داند که از طبيعت و فطرت ناشي شده و با سرچشمه‌هاي حيات انساني مطابقت دارد؛ سرچشمه‌هايي که از شور زندگي فراهم آمده است. هيوم در "تاريخ طبيعي دين" با اين مشاهده شروع مي‌کند که تنوع زيادي در سليقه افراد وجود دارد (قضاوت‌هاي زيبايي‌شناختي که مردم متفاوت است). با اين حال، هيوم استدلال مي‌کند که يک مکانيسم مشترک در طبيعت انسان وجود دارد که موجب چنين قضاوت‌هايي مي‌شود و حتي توجيهي نيز براي آن‌ها فراهم مي‌کند. او اين حس زيبايي‌شناسي را کاملا شبيه به مفهوم اخلاق مي‌داند که در کتاب 3 مقاله خود از رساله طبيعت بشر (1739-1739) و در پرس‌و‌جو مربوط به اصول اخلاق (1751) بيان مي‌کند. علاوه بر اين، او استدلال مي‌کند که اين مسئله هنوز هم امکان بهينه‌سازي سليقه زيبايي‌شناختي فرد را فراهم مي‌کند. هيوم در "تاريخ طبيعي دين" اين فرضيه را مطرح مي‌کند که تنوع و اختلاف نظر زياد در مورد موضوعات مختلف داراي دو منبع اساسي است – احساسات، که تا حدودي از نظر طبيعي متفاوت بوده و امکانات اساسي، که قابل پرورش هستند. هر فرد ترکيبي از اين دو منبع است و هيوم در تلاش است تا خصوصيات تحسين‌برانگيز يک منتقد را ترسيم کند، تا بتواند حس طبيعي زيبايي‌شناسي خود را در يک چارچوب معتبر استدلالي تقويت کند. ويژگي‌هاي متنوعي براي يک منتقد خوب وجود دارد، که در نهايت هر يک از آن‌ها به امکان داشتن قضاوتي قابل اعتماد و عادلانه کمک مي‌کنند.

آخرین محصولات مشاهده شده