درباره‌‌ی بیگانه‌ای با من است

جين شاهد آشكار شدن خاطراتش بود، انگار از رديف جلو، فيلمي را نگاه مي‌كند، تنها تماشاچي در سينماي خصوصي، ديد كه پرده‌ها بالا رفت و صحنه با تصوير پررنگي پر شد. آن‌قدر روشن بود كه چشمانش تاب تحمل نداشت. صدايش رل قصه‌گوي فرضي را داشت كه به پائولا و كارول اجازه مي‌داد كه در تصويرهاي خصوصي‌اش سهيم باشند.

آخرین محصولات مشاهده شده