درباره‌‌ی آخرین مرز

گرگ كوچك با لحني يك‌نواخت، بي‌آنكه صدايش را بلند كند گفت: «تا كي ما بايد اينجا بمانيم؟ تا زماني كه همه ما مرده باشيم؟ شما مردم مرا به خاطر اينكه در اقامتگاه‌هايشان مي‌مانند مسخره مي‌كنيد، مي‌خواهيد آن‌ها را به چه كاري وا داريد؟» كار ما شكار است. ما هميشه از اين راه زندگي مي‌كرديم و هرگز گرسنگي نمي‌كشيديم...

آخرین محصولات مشاهده شده