درباره‌‌ی آسفالتی‌ها

خرمگس جور ديگري حرف مي‌زد. مثلا ما مي‌گفتيم: «شايد ترتيبش را داده‌اند» ولي او گفت: «فكر نمي‌كنم به قتل رسيده باشد.» اشكي پرسيد: «هيچ وقت مرده‌ ديده بودي؟»گفتم:«آره.» با اين‌كه مطمئن نبودم. خرمگس پرسيد: «تا حالا به مرده دست زده‌اي؟» پرسيدم: «تو زده‌اي؟» خرمگس به جسد نزديك‌تر شد. چمباتمه زد و دستي به پيشاني كثيف كانتري كلاب زد.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده