درباره‌‌ی گرفتاری‌های 1 ببر خوشبخت (مجموعه داستان)

وقتي مجسمه تفكر را ديد حس كرد چقدر خوب است كه شبيه مجسمه تفكر بنشيند همانطور دستش را بگذارد زير چانهاش و اداي فكر كردن رذا دربياورد اولي كه گذشت گفت چه جالب چقدر شبيه مجسمه تفكر شدي! اما او ناراحت شد دوست داشت به نظر برسد كه دارد فكر مي‌كند. دومي گفت چه مسخره فكر مي‌كند شبيه مجموعه تفكر شدي...

آخرین محصولات مشاهده شده