دربارهی دربهدریهای واگیردار (مجموعه داستان) ادبیات بیربطی 8
آشناييشان برميگشت به 10 سال پيش. به آن شب لعنتي كه از حواسپرتي اتوبوسهاي قزوين را اشتباه سوار شده بود. بوي گوشت خام اتوبوس را پر كرده بود. باران دست بردار نبود و هرچه ميگذشت جاده به هيچ كجاي كرج ختم نميشد كه چشمهايشان به هم گره خورد. ولو شده بود روي شيشه و معشوق او را محكم بغل كرده بود. باران وحشيانه ميخورد به شيشه و آن دو وحشيانه در هم فرو ميرفتند. رويش را برگرداند تا باران و شيشه را نبيند و هيچكسي را نديد و تازه يادش آمد جز او كسي سوار اتوبوس نشده بود. بوي گوشت خام و صداي بلند عشقبازي كلافهاش كرده بود اما شك نداشت كه جاده بايد به جايي ختم شود. مثلا به پراگ. به هتل ارزان قيمتي كه ”تو“ چسبيده است به يكي از اتاقهايش و هرچه طلاهاي مادرش كمتر ميشود ”تو“ شب بيشتري را در آنجا خوش ميگذراند و احمقانه نقش فيلسوفي سرگردان را بازي ميكند. شك نداشت و اين آغاز فاجعه بود.
كد كالا | 44545 |
زبان | فارسی |
نویسنده | مریم حبیبی |
سال چاپ | 1393 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 56 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14 * 19 * 0.2 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 75 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.