دربارهی شهر فرشتگان (مجموعه داستان) ادبیات بیربطی 2
به طرف آنجا ميرفتم. شهر فرشتگان. آنجا جايي بود كه بايد جواب تمام سوالاتم را مييافتم. اما اگر راهم نميدادند چه؟ اگر آن جا شهر فرشتگان بود. پس اينجا حتمن سرزمين گمراهان بود و گمراهان را راحت به شهر فرشتگان راه نميدادند. در هر حال چارهاي نداشتم و بايد به راه خود ادامه ميدادم. شايد اگر آنجا دوزخ بود و من، مردي كه به زني تبديل شده بود، داشتم تقاص گناهانم را پس ميدادم. شايد، شايد در اين دوزخ قوانين ديگري حاكم ميبود و چنين نيز شد. به راحتي از يكي از دالانهاي ورودي عبور كردم. در واقع تمام مردم به مانند من آزادانه حق عبور و مرور داشتند. ديگر بازرسياي نبود. ديگر تفتيش عقايدي نبود. ديگر نبايد حتمن جور خاصي لباس ميپوشيدي. همه با هم برابر شده بودند و من با چشمان از حدقه درآمده به تمام اينها مينگريستم و عبور ميكردم. از دالاني كه برايم بسيار آشنا بود عبور كردم و وارد شهري شدم كه تمام عمر در آن زندگي كرده بودم.
كد كالا | 41167 |
زبان | فارسی |
نویسنده | علی پاینده |
سال چاپ | 1393 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 104 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14 * 19.4 * 0.5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 125 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.