درباره‌‌ی نورگیر (نمایش‌نامه)

هر آدمي انگيزه‌هاي خوب براي خودش جور مي‌كنه. مي‌گن معلومه داره اين كارو مي‌كنه ديگه تا حالا تو ايست‌ اند كار مي‌كرد. اين كارم براي اين كرد كه راضي نبود. اين كارو به خاطر ضعف خودش كرد. يه مرد تو زندگيش كم داشت. اگه يه مرد داشت اين كارو نمي‌كرد. فكر نمي‌كنين به مردا اصلا علاقه‌اي نداره؟ بايد زن داغوني باشه، بايد عين اين زناي آمازوني باشه، بايد خيلي تو ديوار باشه كه رفته همچين جايي داره كار مي‌كنه... خب من ميگم چه اهميتي داره چرا دارم اين كارو مي‌كنم؟ چرا اصلا آدم بايد بره به كسي كمك كنه؟ دليل اصلا تو درجه اول اهميت نيست. از اين سفسطه خسته شدم. از اين آدم دست راستي‌ها خسته شدم. خودشون دست به سياه سفيد نمي‌زنن. با رضايت تموم تو بانكا و اداره‌ها كارمندي مي‌كنن. مي‌شينن تو مجلس و تو روزنامه‌ها فضل مي‌فروشن، انگيزه‌هاي ما رو رد مي‌كنن و قضاوتمون رو زير سوال مي‌برن. و چرا؟ چون لازمه با زير پا گذاشتن آدمايي كه از تو شرايط سخت‌تري ازشون كار مي‌كنن حس خوبي بكنن.

آخرین محصولات مشاهده شده