دربارهی عرق (نمایشنامه)
... فقط يادمه به سرعت رفتم طرفش. نميدونستم چيكار ميخوام بكنم. اما احساساتم تو سينهام جمع شده بود. مثل يه مشت به سينهام فشار ميآورد. فشار، منم همينجوري داشتم راه ميرفتم. منتظر بودم ازم دور بشه، يا يه كاري بكنه. ولي همينجوري سر جاش ايستاده بود. يه جوري كه انگار سالهاست منتظر منه. بعدش... رو در رو شديم. ميتونستم نفس كشيدنش رو احساس كنم. اينقدر نزديك به هم بوديم. ميتونستم رگهاي لعنتي توي چشمش رو ببينم. بعدش مشتم گره شد. نوك ناخنهام كف دستم فرو رفت و بعدش اون اتفاق افتاد... عجيب و مرموز... ما همديگه رو بغل كرده بوديم. بغل. نميدونم براي چي. بعد از هشت سال، اين اولين باري بود كه حس ميكردم ميتونم واقعا برم خونه...
كد كالا | 108372 |
زبان | فارسی |
نویسنده | لین ناتج |
مترجم | حسین رحمانی |
سال چاپ | 1396 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 90 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.4 * 0.6 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 95 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.