درباره‌‌ی عذاب شبانه

هر فقداني برابر است با تمامي کوششي که آدم پيش از اين به خرج داده تا چيزي را که دلش نمي‌خواسته از دست بدهد دو دستي بچسبد، با اين حال مجبور شده رهايش کند، ما خودمان را در دل فقدان مي‌بينيم و همانيم که هستيم. مخلوقات شکننده مانند جوجه سارهاي بي پر که از آشيانشان بيرون افتاده اند و اميد دارند دوباره دستي به آشيانه برشان گرداند. مادامي که هنوز آرزو داريم از مرگ در امانيم . عنوان اين رمان بکر، تکان دهنده و شگفت انگيز به زماني از شب اشاره دارد که گاوها ماغ مي کشند. پستان هايشان از شير زياد سنگيني مي‌کند و کمک مي‌خواهند. خانواده مادر نيز چنين انباشتگي دردآوري را تجربه مي‌کنند. اندوه و ضايعه سوگ تار و پود اين خانواده مذهبي مزرعه دار را مي‌گسلد. مزرعه‌اي که در آن کلمات براي حيوانات دست و دلبازانه است اما وقتي پاي جان انسان به ميان مي‌آيد وسواس سکوت حاکم مي‌شود. دنياي اين داستان ساده‌تر و پاکيزه‌تر از نسخه حقيقي جهان نيست.

آخرین محصولات مشاهده شده