دربارهی شهرهای گمشده
آنجا ايستاده بود و از زير چتر و پشت دانههاي برف عابرهاي آخر هفته را تماشا ميكرد. به صداي خندههايي كه شادي برف درست كرده بود گوش ميداد. و تا پايين خيابان را پر از شور روزي بيپايان ميديد. كاش محيا زود برسد. فكر كرد حالا او و محيا قرار است تمام اين زمستان روي برفها قدم بزنند، صبحهاي زود كنار سنترال پارك بدوند، و مثل بعضي وقتها محيا بيهوا به چيزي بخندد و او كه نميداند خودش از چي خندهاش گرفته خيره در آن چشمها بپرسد چي شده. از ظلمت زندگي كم نشده بود، فقط شايد كيفيتش با قبل فرق داشت، اما او و محيا ميتوانستند در تاريكترين قسمتهاي زندگي همديگر خوشحالترين آدمها باشند؛ و مگر آدم ديگر چه ميخواهد؟
كد كالا | 107289 |
زبان | فارسی |
نویسنده | آیدا مرادی آهنی |
سال چاپ | 1397 |
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 372 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 2.2 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 365 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.