«آنچه اهميت دارد خود سفر نيست، بلكه كسي است كه در كنار توست.» نانا در سفري جاده اي به سر مي برد، اما نمي داند مقصد كجاست. تمام آنچه برايش اهميت دارد اين است كه مي تواند جلوي ون نقره اي در كنار ساتوروي عزيزش بنشيند. ساتورو مشتاق ديدار سه تن از دوستان دوران جواني اش است، اما نانا دليلش را نمي داند. داستان نانا كه در پس زمينه اي از فصل هاي متغير ژاپن با لطافتي كمياب و طنزي گيرا روايت مي شود شگفتي و هيجان پيچ و خم هاي نامنتظره ي زندگي را كشف مي كند. اين داستان درباره ي دوستي، تنهايي و درباره ي درك زمان گرفتن و زمان بخشيدن است. در راس تمام اين ها داستاني است كه به ما نشان مي دهد چگونه عشق ورزيدن، چه كم و چه زياد، مي تواند زندگي مان را متحول كند.