درباره‌‌ی رژه پیروزی در بندر آرتور (برگزیده داستان‌های کوتاه ادبیات ژاپن) مجموعه داستان

همه واقعا حيرت‌زده بودند و تحت تاثير قرار گرفته بودند. سامورايي گفت: «حال كه به داستان استاد فكر مي‌كنم به ياد مي‌آورم كه دهان ماهي مدام حركت مي‌كرد، ولي هيچ صدايي به گوش نمي‌رسيد. حيرت‌آور است كه چنين چيزي را با چشمان خودم ديده‌ام.» پيغام‌بري را به خانه‌اش فرستاد و دستور داد كه باقي‌مانده ماهي را به درون درياچه بريزند.

آخرین محصولات مشاهده شده