درباره‌‌ی توپ لاستیکی (نمایش‌نامه)

دالكي: (از ترس دل تو دلش نيست) ببينم ديشب تا كي در خونه بود؟ مهتاب: من خودم كه تا ساعت ده بيدار بودم و ديدمش راه مي‌رفت. بعدشم نمي‌دونم لابد تا صب بوده. من كه ديشب خواب به چشمام نرفت، سرم همين‌جوري گيج ميره. دالكي: آخه جانم چرا همون ديشب به من خبر ندادي كه فكري بكنم؟ ....

آخرین محصولات مشاهده شده