درباره‌‌ی ترانه‌ای در انتهای کوچه تاریک و 5 نمایش‌نامه دیگر (نمایش‌نامه)

بي‌شك، هر چه تماشاگران تئاتر آموخته‌تر و فرهيخته‌تر مي‌شوند برانگيختن شاخك‌هاي انديشه و احساسشان دشوارتر مي‌شود. من اما خيال خود را از همان سال‌هاي نخست نمايش‌نامه‌نويسي راحت كردم و مخاطبين آثارم را انسان‌هايي نكته‌سنج و ريزبين فرض كردم؛ آن‌هايي كه مو از ماست مي‌كشند. پس نمايش‌نامه نوشتن را امري همانند كاشي‌كاري در بناهاي تاريخي ايراني انگاشتم؛ تراشيدن و ساييدن تكه ‌تكه كلمات و ذره ذره كنار هم چيدن قطعات. دوست داشتم برخي مفاهيم و معاني لاي ديالوگ‌ها و دستور صحنه‌ها پنهان بمانند و به مرور آشكار شوند، حتي اگر پيروي از اين روش و پايبندي به چنين منشي موجب مي‌شود كه برخي لحظات نمايش‌نامه‌هايم توسط عوام درك و دريافت نشود يا عجولانه سنجيده و سطحي ارزيابي شود...

آخرین محصولات مشاهده شده