«بلچلي پارک» ّ مرکز سري گشودن رمزهاي گوناگون ارتش آلمان در جنگ جهاني دوم است. در اين مرکز سري واقع در دهکدهاي در شمال لندن، دختران خانواده‌هاي اشراف بريتانيا، کارگران کارخانه‌ها، دانشجويان دانشگاه‌هاي طراز اول کشور، و زنان نيروي هوايي، همه و همه در کنار بااستعدادترين نخبگان و استادان بريتانيايي گرد هم مي‌آمدند تا در اتحادي سري و تلاشي بيوقفه پيام‌هاي ارتش آلمان نازي را رمزگشايي کنند و کشور خود را از خطر استيلاي دشمن خونريز و بيرحم نجات دهند. سينکلر مککي در اين کتاب از تلاش مخفيانه جواناني که با کار خود سرنوشت جنگ را رقم زدند پرده برمي‌دارد. همچنين نشان مي‌دهد که وراي اين تلاش مستمر و جانکاه براي شکستن رمز پيام‌هاي نازي‌ها، زندگي با همه زيبايي‌هايش جريان دارد؛ برگزاري کنسرت‌هاي بسيار ممتاز با حضور موسيقيدانان برجسته، تئاترهاي غيرحرفه‌اي، اسکيت‌بازي روي درياچه يخزده پارک در زمستان‌ها، و دوستي‌هايي که به ازدواج منجر شد. اسرار بلچلي پارک چه در پيش از جنگ جهاني دوم، چه در طي جنگ، و حتي تا سال‌هاي دهه هفتاد قرن بيستم، مکتوم و ناگفته باقي ماند؛ چيزي که تصور آن هم در دنياي امروز محال است. وينستون چرچيل، بزرگترين حامي و مشوق بلچلي پارک، کارمندان اين مرکز را به غازهايي تشبيه کرد که بيسروصدا تخم طلا مي‌گذاشتند. امروز پس از گذشت هفتاد سال بلچلي پارک موزهاي شده است براي نسل جوان تا بداند که چگونه باهوشترين و بااستعدادترين افراد کشور در تلاشي شبانه‌روزي موفق به گشودن رمز ماشين انيگماي آلماني‌ها شدند. دستگاهي که سازمان اطلاعات ارتش نازي آن را شکست‌ناپذير مي‌دانست