اينترنت ما (اطلاعات زياد و فهم كم در عصر كلان داده)
ما در روزگاري زندگي ميكنيم كه به مدد تكنولوژيها، بدل خودمان را در فضاي مجازي ساختهايم. بدلي كه آنقدر شبيه ماست كه گاهي با لكنت و ابهام از خودمان ميپرسيم: كدام واقعيتر است؟
اين جسم گوشتوخوندار يا آن پروفايل پروپيماني كه در اينترنت داريم؟
كتاب حاض...
خبر با باد و باران در مكه پيچيد.
خبر از سر كوه صفا تا مروه بر بال باد رفت و در دامنهي ابوقبيس و قعيقعان همراه باران روان شد و همه دريافتند زيباترين جوان شهر به خواستگاري زيباترين دختر مكه رفته است.
همه شنيدند، زن و مرد؛ اما هنوز بودند دختراني كه به شنيده...
اين كتابي است دربارهي بورژوازي و ايدئولوژي، ميل و رانت، فاجعه و ترس، بيهودگي بطالت و بيكاري، اسطوره و هذيان، زيرزمين و آسمانخراش، بازيگري در خيابان، فاشيسم و رسانه، مصرفگرايي و اينستاگرام و در نهايت ارتباط مستقيم و غير مستقيم همهي اينها با مفهومي كه...
من از مضمحل شدن، از گم شدن ميانِ آنچه براي زندگيست و زندگي نيست، از غرق شدن در انبوهِ اعتبارات، از گنديدن بر سرشاخههاي عمر بيزارم. من در پيِ مكيدنِ جوهرهي حياتم؛ فارغ از داوريهاي از پيش آموخته. نوشتن براي من قدم برداشتن در مسيرِ مكيدنِ جوهر حيات است....
اوستا هميشه ميگفت زندگي شبيه سفر با قايق چوبي توسط اقيانوس است. اوستا هميشه ميگفت ساحلي در كار نيست. اوستا هميشه ميگفت اگر هم به ساحلي رسيدي بدان كه جزيرهاي بيش نيست كه بعد بايد از طرف ديگرش بگذاري و بگذري. اوستا هميشه ميگفت بايد منتظر طوفان باشي و بگذ...
باز گمش كردم. دلم ميخواست برايش درددل كنم و بپرسم چرا فقط من بايد اين وسط مريض شوم و به آن حال بيفتم. شما كه د كتريد، راهنماييام كنيد. و بگويم دكتر جان من فكر ميكنم از شدت ضعف دچار ماليخوليا شدهام و به قول شما پزشكها گرفتار سندروم حاج ناصر شدهام و وير...
قرارشان آخر شب بود. حبيبه كه پس از سالها درمان، مختصري بينايي به دست آورده بود خانه را مثل دسته گل تميز كرده بود. فلاسك سفري چاي، ميوهها در يخچال داخل كيسه پارچهاي، تنقلات در كابينت و قبلهنما آماده بود. حمام رفته بود و موهاي بلندش را دو دست شسته بود...
اگرچه انسانها همگي كم يا زياد تعقل ميكنند ليكن تعقل آنها نه الزاما روشمند و ضابطهمند و جهانشمول است و نه فرافرهنگي و فراتاريخي. اين عقل نيست كه به ما ميگويد چگونه تعقل كنيم...
ما به معناي وسيعي به گونهاي يا گونههايي هستيم و پس از تعقل درباره موضوعا...
رقص برزيل با شيطان (جام جهاني المپيك و مبارزه براي دموكراسي)
کتابِ «رقص برزيل با شيطان» اثر ديو رِزِن، با نگاهي متفاوت به رويدادهاي جامجهاني و المپيک مينگرد. اين کتاب که با موضوع بزرگترين رويداد فوتبال جهان در ايام برگزاري جامجهاني منتشر شد تبديل به يکي از جنجاليترين کتابهاي اين عرصه گشت.
اين کتاب حاصل تحقيقات...
اين کتاب مجموعه مقالاتي است که سعيد زيباکلام در طي سالهاي گذشته حول موضوع عقلانيت نگاشته و در آن ها به بررسي ريشه هاي عقلانيت جديد و مسائل حاصل از آن پرداخته است.در مقدمه اين کتاب آمده است: درواقع نوشتن مقدمه براي چنين اثري کاري بس دشوار است، و شايد صحيح تر...
نهنگ کوله پشتي اش را باز مي کرد. دفترچه اش را بيرون مي کشيد و تاريخ روزهايي را که از زير خاک، کوزه يا استخواني را که فلان گروه کشف کرده بودند، مرور مي کرد. مي خنديد. دست هايم را مي گرفت ... دست ها نشان مي دهند آدمي در زندگي راحت بوده يا سختي کشيده. حتي خبر...
«ترجمه فعاليتي هدفمند». آيا اين عبارت واضح نيست؟ آيا همه فعاليتهاي بشر داراي هدف يا چيزي شبيه به آن نيست؟ معناي اينكه ميگوييم «ترجمه ـ كه در اين كتاب هميشه شامل ترجمه شفاهي هم ميشود، مگر اينكه خلافش ثابت شود ـ فعاليتي هدفمند است»، چيست؟ عنوان كتاب نميخو...