دربارهی 1 جای امن (7 داستان کوتاه)
از آنجايي كه ايستاده بودم، چيزي نزديك به پانصد تا كلهي تراشيده و نتراشيده ديدم كه داشتند سرك ميكشيدند. فوري خودم را پس كشيدم كافي بود يكيشان ما را ببيند و قيامتي بشود. آن وقت بود كه ديگر هيچكس حريفشان نبود. باورم نميشد. اين بچهها از صبح پشت در بسته ايستاده بودند. حالا كه اين تو بودم، انگار با آنها فرق داشتم. انگار مال يك جاي ديگر بودم. جايي كه هيچ دخلي به خاتونآباد نداشت. ما سه نفر بوديم اين طرف، در برابر هزار نفر آن طرف. خلاصه حال خوبي بود. آنقدر خوب كه نفهميدم آن ساعتها چهطور گذشتند. آنقدر ايستاديم و نگاه كرديم تا آفتاب رفت. اين را از حرفهاشان فهميدم، و گرنه من حتا نفهميدم آفتاب رفت.
كد كالا | 5751 |
زبان | فارسی |
نویسنده | مرجان شیرمحمدی |
سال چاپ | 1391 |
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 96 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.2 * 0.6 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 125 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.