درباره‌‌ی نهنگ تاریک (مجموعه داستان)

همين ديروز روي اين پشت بام با زني آشنا شدم كه به طور متوسط روزي 1 داستان مي‌نوشت. مثل همه چاق‌ها خون‌گرم بود و فورا برايم تعريف كرد كه ميز خيلي خيلي بزرگي وسط آشپزخانه گذاشته و آنجا مي‌نويسد. به ياد آشپزخانه نجيب‌زاده خودمان افتادم كه جاي فرگازمان را هم ندارد. و برايم تعريف كرد خودش را علاف سوژه نمي‌گذارد از هرچيزي كه دم دستش باشد مي‌نويسد، كلم، ذرت، بخارپز، چاي، نويسندگي يعني اين...

آخرین محصولات مشاهده شده