دربارهی مه زاد 3 (قهرمان دوران ها)
وين به امپراتوري نهايي پايان داد و آزادي را به اسکاها پيشکش کرد. ولي کشتهشدن لرد فرمانروا دوباره پاي ژرفنا را به دنيا باز کرد. حالا انبوه مه طغيان ميکند، زلزلهها بيشتر و مهيبتر ميشوند و بشر تا لبهي پرتگاه فاصلهي چنداني ندارد.
نکند وين فريب ژرفنا را خورده باشد؟ چرا که لرد فرمانروا در آن دم آخر وين را سرزنش کرد که همهکس و همهچيز را به کام نابودي کشانده. بايد ميگذاشت الند بر لب چشمهي معراج جان بدهد و مهزادي نشود که در پي يافتن غايت انديشههاي لرد فرمانرواست؟
نابودي چون ناظري همهجاحاضر چشم به وين و الند و سيزد و ديگران دوخته؛ به هرچه ميگويند و هرچه مينويسند. چه ميشود کرد؟ بايد به انتظار نجاتيافتهاي نشست و يا به اعتماد دل خوش کرد؟
ناقوس نابودي به صدا درآمده.
وقتي نمانده.
هرکه ميتواند بايد از خويش برون آيد و کاري بکند.
كد كالا | 305989 |
زبان | فارسی |
نویسنده | برندون سندرسون |
مترجم | امین قربانی |
سال چاپ | 1403 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 782 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14 * 21.5 * 5.2 |
نوع جلد | گالینگور |
وزن | 752 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.