درباره‌‌ی مردی که کشتمش (گزیده داستان‌های کوتاه آمریکا)

فكش توي گلويش بود، لب دندان‌هاي بالايي‌اش نمانده بود. يك چشمش بسته بود. چشم ديگرش سوراخي مثل ستاره داشت. ابروهايش به ظرافت قوس ابروي زنانه مي‌مانست. بيني‌اش آسيب نديده بود. مختصر اشكي دم لاله‌ي يك گوشش به چشم مي خورد. موهاي مشكي‌اش به عقب شانه شده بود. پيشاني‌اش چروك مختصري داشت، ناخن‌هايش مرتب بود. بر پوست گونه‌ي چپش جاي سه خراش و ورآمدن پوست به چشم مي‌آمد. گونه‌ي راستش سالم بود، صاف و بي مو، پروانه‌اي روي چانه‌اش بود، گردنش تا بند نخاع شكافت برداشته بود، خون غليظ و فراواني از آن‌جا شره كرده بود و همين زخم، كشته بودش. . .

آخرین محصولات مشاهده شده