درباره‌‌ی طاعون

رمان طاعون، داستان شيوع يک بيماري مهلک را در اوران، شهري بزرگ در الجزاير، روايت مي کند. هزاران موش در ماه آوريل، به بيماري مبتلا شده و مي ميرند. وقتي که ترسي نه چندان عميق، جامعه را فرا مي گيرد، روزنامه ها و جرايد شروع به تأکيد بر اهميت يک اقدام فوري مي کنند و درنهايت، مقامات دولتي دستور به جمع آوري و سوزاندن روزانه ي موش ها مي دهند. خيلي زود پس از اين اتفاق، ميشل که دربان ساختماني است که دکتر ريو در آن کار مي کند، پس از ابتلا به تبي عجيب، جان خود را از دست مي دهد. بعد از به وقوع پيوستن چندين مورد مشابه، يکي از همکاران دکتر ريو به نام کاستل، مطمئن مي شود که اين بيماري، طاعون است. او و دکتر ريو مجبور مي شوند تا با انکار و بي اعتنايي مقامات دولتي و ساير پزشکان در رابطه با اقدامي سريع و سرنوشت ساز براي کنترل بيماري، به مبارزه برخيزند. فقط زماني که ديگر کار از کار گذشته است و عملا امکان انکار شيوع يک بيماري کشنده در شهر وجود ندارد، مقامات حکومتي دست به اقدامات سخت گيرانه ي بهداشتي زده و شهر را قرنطينه مي کنند. رمان طاعون، برخلاف مخالفت هاي آلبر کامو، يک اثر کلاسيک هستي گرايانه در نظر گرفته مي شود. لحن راوي کتاب، با جملاتي ساده اما چندوجهي و داستاني تمثيلي که بيشتر مواقع، اشاره به ذهن و خودآگاهي بشر دارد، مخاطب را به ياد آثار کافکا، به خصوص رمان محاکمه، مي اندازد.

آخرین محصولات مشاهده شده