درباره‌‌ی شوالیه آهنین (رویازاد آهنین 4)

نام من، نام کامل و حقيقي من، اَشلاين دارکمر تالين است. من آخرين پسر مَب، ملکه‌ي دربار آنسيلي، هستم. و براي او مرده‌ام. سقوط من مانند بسياري از داستان‌هاي ديگر، از يک دختر شروع شد. براي اَش، شاهزاده‌ي رؤيازاد سرد و يخي، عشق ضعفي بود که فاني‌ها و احمق‌ها داشتند. بعد مگان چيس، دخترک دورگه‌ي نيمه‌انسان نيمه‌رويازاد، از موانعش گذشت و او را به سوگندي بي‌بازگشت واداشت تا شواليه‌اش باشد. مگان حالا ملکه‌ي آهنين است، فرمانرواي قلمرويي که هيچ رؤيازاد زمستان و تابستاني نمي‌تواند در آن زنده بماند؛ و اَش، با همراهي ناخوشايند رقيب ديرينه‌اش، پوک، دغل‌باز دربار تابستان، و کت‌شي اعصاب‌خردکن، گريمالکين، مأموريتي را شروع مي‌کند تا راهي براي تحقق قولش پيدا کند و در کنار مگان بماند. اش، براي زنده ماندن در قلمرو آهنين، بايد روح و بدني فاني داشته باشد. ولي پيروزي در آزمون‌هايي که بايد براي دست يافتن به آن‌ها بگذراند ناممکن است. و در اين مسير، اَش چيزي را مي‌فهمد که همه‌چيز را تغيير مي‌دهد. حقيقتي که شوم‌ترين باورهايش را به‌ چالش کشيده، به او نشان مي‌دهد گاهي براي فداکاري غايي، چيزي بيش از شجاعت لازم است.

آخرین محصولات مشاهده شده