درباره‌‌ی شرح بت‌پرستی‌ها (مجموعه شعر)

خونين دلم، بيا به شرابم نشان بده. اين شيشه را به شادي مستان تكان بده. سرريز مانده كاسه چشمانم از خمار. خير است، استخاره نكن، استكان بده. اين مرهمي كه داده‌اي از دشمنان به من، از من بگير و خنجري از دوستان بده. قربان آن شراب‌فروشم كه گفت: «مست، جامي اگر كه خواست، به دستش دكان بده» در اين قفس كه تجربه‌اي باشكوه نيست. در باز كن، به بال و پرم آسمان بده. اين غصه مي‌خورد دل ما را كه ميزبان. دستش دراز مانده به مهمان، كه نان بده. من خواب ديده‌ام گل من صبح مي‌دمد. اي باغبان! به ديدن فردا زمان بده. رندان پارساي جهانيم و بي‌صدا. يارب! خودت به ايل غريبان زبان بده!

آخرین محصولات مشاهده شده