درباره‌‌ی زندگی من

"ايگور استراوينسکي نگين افتخار موسيقي مدرن، در طول زندگي خود هرگز سعي نکرد تا با رقباي خود به مبارزه بپردازد، چرا که هر يک از آنها يک به يک از صحنه ميدان کنار کشيدند. حتي شوئنبرگ که بيشتر رياضي دان بود تا موسيقيدان فقط مدت کوتاهي براي او به عنوان يک رقيب خطرناک عرضه اندام کرد. او همانند بسياري از موسيقي دانان بزرگ روسي تحصيلات ابتدايي خود را در حرفه اي غير از موسيقي آغاز کرد. او به اصرار خانواده به تحصيل حقوق در دانشگاه سنت پيترز بورگ پرداخت و پس از آن قبل از شروع به کار حرفه اي در موسيقي ازدواج کرد. پدرش و مادرش خواننده نسبتا" معروف اپرا بودند و هرچقدر در دوران کودکي سعي کردند به او موسيقي بياموزند او موضوع را شوخي و تفريح مي انگاشت و عملا" مشخص بود که او در موسيقي پيش رس نمي باشد. مقدمات تئوري موسيقي را نزد خانواده خود آموخت و براي پيانو معلم داشت. بسياري معتقد هستند که اگر او در دانشگاه با پسر ريمسکي کورساکف آشنا نمي شد ورود جدي او به عرصه موسيقي سالها به تاخير مي افتاد. اغلب ملودي هايي را که به ذهنش مي رسيد در دم ثبت مي کرد به گونه اي که پس از چندي تعداد زيادي از اين کارهاي ثبت شده در اختيار داشت. روزي دوستش براي او امکان ارائه کارهايش به ريمسکي کروساکف را فراهم آورد و متاسفانه نظر ريمسکي به کار هاي او اين گونه بود : "بهتر است به تحصيل حقوق ادامه دهي". اما به او پيشنهاد داد اگر مايل است مي تواند براي فراگيري هارموني و کنترپوان نزد وي آيد. حدود پنج سال از اين موضوع گذشت، ايگور شبانه روز حرفهاي استاد را در تمرينات خود به کار مي بست، بارها و بارها کارهاي خود را به کورساکف نشان داد و او هيچ يک را نمي پذيرفت تا اينکه روزي يکي از کارهاي مفصل او را لايق اجرا دانست که عبارت بود از يک سنفوني و يک سري آواز. او اغلب کارهاي خود را با پست براي کورساکف مي فرستاد تا اينکه روزي يکي از کارهايش بدون آنکه به دست گيرنده برسد برگشت خورد و متوجه شد که استادش از دنيا رفته است. به همين علت يک آواز بنام "آواز عزا" تصنيف کرد که نسخه اصل آن در انقلاب کبير روسيه مفقود گرديد.

آخرین محصولات مشاهده شده