دربارهی رویای نیمه شب
پدربزرگ از پشت قفسهها بيرون آمد و به گوشوارهاي زيبا و گرانبها كه من طراحي كرده و ساخته بودم، اشاره كرد. خوشحال شدم كه آن را براي ريحانه انتخاب كرده بود: هرچند بعيد ميديدم كه مادرش زير بار قيمت آن برود. گوشواره را بيرون آوردم و به پدربزرگ دادم.
طراحي و ساخت اين گوشواره، كار هاشم است. حرف ندارد! مادر ريحانه گوشوارهها را گرفت و ورانداز كرد.
واقعا قشنگند، ولي ما چيزي ارزانقيمت ميخواهيم.
مادر ريحانه گوشوارهها را روي مخمل گذاشت. با نگاهش گوشوارههاي قبلي را جستجو كرد. پدربزرگ گوشوارههاي گرانبها را توي جعبه كوچكي گذاشت. جعبه را به طرف مادر ريحانه سراند.
از قضا قيمت اين گوشوارهها دو دينار است.
در دلم به پدربزرگ آفرين گفتم. از خدا ميخواستم كه ريحانه صاحب آن گوشوارهها شود. قيمت واقعياش ده دينار بود. يك هفته روي آن زحمت كشيده بودم.
كد كالا | 55533 |
زبان | فارسی |
نویسنده | مظفر سالاری |
سال چاپ | 1397 |
نوبت چاپ | 76 |
تعداد صفحات | 280 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 13 * 19.5 * 1.5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 268 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.