درباره‌‌ی دشت بهشت

سرجوخه مقرراتي در مقابل آن زيبايي آرامش‌بخش پايش لرزيد. او كه پشت تيره‌پوستان را با شلاق دريده بود، او كه شجاعت و طمع‌كاري‌اش نسلي نو در كاليفرنيا پديد آورده بود، آن مرد ريشو، آن حامل بي‌رحم تمدن از زين به پايين لغزيد، كلاهخود پولادين از سر برداشت. زير لب گفت: «اي مريم مقدس، اينجا دشت سرسبز بهشتي است كه پروردگارمان وعده داده.»

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده