درباره‌‌ی در باب تاریخ فلسفه‌ی جدید (درس گفتارهای مونیخ)

نمي‌توان انكار كرد كه هگل به سرشت صرفا منطقي‌ فلسفه‌اي كه تصميم گرفته بود روي آن كار كند و وعده داده بود آن را به هيأت كامل‌اش برساند به خوبي‌ پي برده بود. اگر او اين (رويه) را رها نكرده بود و اگر اين انديشه را با چشم پوشي موكد، با چشم پوشي قاطع از هر چيز ثبوتي عملي‌ كرده بود، آن‌گاه او گذار قاطع به فلسفه ثبوتي را رقم زده بود، زيرا امر منفي‌، يعني قطب منفي‌، هيچ كجا ممكن نيست در ناب بودن‌اش حاضر باشد ولي‌ بي‌ درنگ قطب ثبوتي را اقتضا نكند. اما آن باز پس نشستن در انديشه صرف، در مفهوم ناب، چنان‌كه بي‌درنگ در نخستين صفحات منطق هگل مي‌توان تصريح شده‌اش يافت، با اين ادعا گره خورد بود كه مفهوم گويي همه چيز است و هيچ چيز را بيرون از خويش بر جاي نمي‌گذارد. از متن كتاب

آخرین محصولات مشاهده شده