درباره‌‌ی جامعه باستان

زماني که نخستين انسان‏ها در نخستين سرزمين‏ها پديدار شده بودند، چونان انبوهي بي‏گفتار و فرورتبه بودند که نخست بر سر ميوه درختان وحشي و خوابگاه‏هاي ابتدايي با چنگال و مشت و سپس با چماق و سرانجام با جنگ‌افزارهايي که تجربه زان پس برايشان فراهم ساخته بود به نبرد برمي‏خاستند؛ تا آن‌که کاربرد کلام را فراگرفتند و توانستند به ياري آن آواهاي شنيداري و انديشه‏ها را برسانند و نام‏ها را به کار برند. پس از آن، پيشگيري از جنگ را آغاز کردند و شهرهاي ديواربندي‌شده ساختند و قانون‏ها را بنياد گذاشتند تا نه کسي دزدي کند، نه به غارت دست يازد (و نه زنا کند). علم نـوين بر آن است تا با دقيـق‏ترين و جامـع‏ترين بـررسي انسان و کـارهاي او اثبات کند که نژاد ما وجود خويش را به جاي آن‏که از پله فرازين آغاز کرده باشد، از پله فـرودين آغـاز کـرده و اندک‌اندک به بالا کشيـده شـده است؛ ديگر اين‌که قدرت‏هـاي بشـري تاريخي از تحـول را پشت سـر گذاشتـه‏اند و سرانجـام اين‌که همه عنصرهاي فرهنگ چون فنون زندگي ــ هنر، علم، زبان، دين و فلسفه ــ با کوشش‏هاي اندک‌اندک و رنج‏آميزي فراهم شده‏اند و در نبرد بين روح و ذهن انسان از يک سوي و طبيعت بيروني از سوي ديگر به دست آمده‏‌اند.

آخرین محصولات مشاهده شده