شايد گفتن اين جمله كه دنيا مملو از بي‌شعورهاي گردن كلفت است درست نباشد؛ اما تعداد آن‌ها بيش از آني است كه تصور مي‌كنيد. آن‌ها مار خورده‌اند و افعي شده‌اند. اين نوع از بي‌شعورها آن‌قدر قدرت گرفته و در مراتب رسمي نفوذ كرده‌اند كه به سادگي نمي‌توان در برابرشان ايستاد. آن‌ها واقعا بر اين باورند كه شكست‌ناپذيرند، چرا كه دور و بر خود را از نوكراني پر كرده‌اند كه در صورت نياز به راحتي مي‌توانند از آن‌ها به عنوان قرباني و سپر بلا استفاده كنند. حكومت‌ها نيز اًبًر بي‌شعور شده‌اند و سياست‌مداران تشنه قدرت‌اند. آن‌ها هم‌چون گربه‌هايي كه ديوانه‌وار به دنبال غذا هستند، قدرت را بو مي‌كشند. بي‌شعوران متوجه شده‌اند كه با تامين نيازهاي پوچ و نابخردانه عامه مردم، مي‌توانند آن‌ها را تحت كنترل كامل خود درآورند. با هيچ چيزي مثل ايجاد ترس و دلهره درست و حسابي، نمي‌توان خون مردم را در شيشه كرد. عبارت «بحران، فرصتي است كه هرگز نبايد از دست داد» شعار كليدي بي‌شعوران گردن كلفت است. متاسفانه مذهب مسيحيت هم به يك اًبًر بي‌شعور تبديل شده است. اكنون حافظان اخلاق كه همانا كليساها هستند به واسطه نمايش پوچ نسبيت‌گرايي، اصول خود را زير پا گذاشته‌اند. بي‌شعورها، وزير و كشيش شده و براي كسب پول و قدرت، كلام خدا را آشكارا زير پا مي‌گذارند. بي‌شعورهاي گردن كلفت از قدرت عظيم خود مطلع بوده و با ديگر بي‌شعورهاي گردن كلفت وارد اتحاد كثيفي شده‌اند و با اين روش، نوعي توهم اهميت و آسيب‌ناپذيري به وجود آورده‌اند. آن‌ها معتقدند «هرچه گردن كلفت‌تر باشي، زيباتري».