درباره‌‌ی بلا جرمانیا

روايتي فوق‌‏العاده از سه نسل از يک خانواده آلماني‌ـ ايتاليايي. مونيخ، 2014: يوليا، طراح مُد، در آستانه موفقيت ناگهان با مردي به نام وينسنت روبرو مي‌شود که ادعا مي‌کند پدربزرگش است. اين رويايي زندگي او را از تعادل خارج مي‌کند. ميلان، 1954: وينسنتِ جوان براي يک مأموريت کاري از مونيخ حرکت مي‏کند و خودش را از طريق برِنر به ميلان مي‌رساند. آن‏جا مسحور ايتاليا مي‏شود و با جوليتا برخورد مي‏کند. عشق در نگاه اول. ولي قول دختر را به ديگري داده‌‌اند. «دانيل شپِک ما را به سـفري طولاني به ايتاليـا و آلمـان مي‏برد. و آدم بعد از خواندن چند صفحه، ديگر نمي‌خواهد پياده شود.»

آخرین محصولات مشاهده شده