درباره‌‌ی با کوه در میان بگذار

جيمز بالدوين (1987-1924) از بزرگ‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترين نويسندگان قرن بيستم آمريکا است که با نخستين رمانش «با کوه در ميان بگذار» نام خود را در ادبيات جهان جاودانه کرد. بالدوين پس از اين رمان، آثار درخشان ديگري هم خلق کرد از جمله «اتاق جيوواني» که بي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سي آن را پنجمين کتاب الهام‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بخش جهان معرفي کرد، اما آن‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طور که خودش مي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت اگر قرار بود تنها يک کتاب مي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نوشت، آن کتاب، «با کوه در ميان بگذار» بود؛ کتابي که از زمان انتشارش -1953- تا به امروز، بسياري در ستايش آن سخن گفته‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، از جمله توني موريسون برنده‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي نوبل ادبيات 1993، لنگستون هيوز شاعر فقيد آمريکايي، اندرو اوهاگان نويسنده‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي برجسته‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي آمريکايي، و آذر نفيسي نويسنده‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي ايراني و خالق رمان «لوليتاخواني در تهران». امروزه از رمان «با کوه در ميان بگذار» به عنوان يکي از کلاسيک‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي ادبيات آمريکا و جهان ياد مي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، چنان‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه در سال 1998، کتاب‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خانه‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي مدرن آن را سي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نهمين رمان در فهرست 100 کتاب برتر انگليسي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زبان قرن بيستم قرار داد و مجله‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي تايم هم در سال 2005 آن را يکي از صد رمان بزرگ قرن معرفي کرد. «با کوه در ميان بگذار» يک کلاسيک آمريکايي است که بر پايه‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي دوره‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي کودکي جيمز بالدوين استوار است. اين داستانِ به يادماندني، امکانات تازه‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌يي در زبان آمريکايي و در شيوه‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي درکِ آمريکاييان و ديگر مردم جهان گشود. «با کوه در ميان بگذار» آميزه‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌يي است از عواطفِ غنايي و خشونتِ پرطنين پسر چهارده‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساله‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌يي به‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نام جان گريمز (پسرخوانده‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي يک مبلغ بدزبان کليسا) که در پي کشف هويت خويش است. ماجراي داستان، يک روزِ معموليِ زندگي جان (يک‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنبه‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌يي در ماه مارس 1935) را در برمي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرد و با آن‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که بر معيارِ حماسيِ گذشته‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي پرمشقتِ خانواده‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش و ميل تازه‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شکل‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌يافته‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي خودش به آينده تمرکز مي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، عليه‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي نگاهِ تيزِ شهري -که به آن هم تعلق دارد و هم ندارد- نيز برمي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خيزد. داستانِ بالدوين نوعي از نژادپرستي که شخصيت‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها با آن روبه‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رو هستند، هم‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چنين نقشي دوپهلو که مذهب در زندگي آن‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ايفا مي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، را ظالمانه و الهام‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بخش نشان مي‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد.

آخرین محصولات مشاهده شده