درباره‌‌ی اینستالوژی (نگاه معکوس اینستاگرامی به روح زندگی)

دوستم عكسي فرستاده از هاوايي؛ روي قله كوه، جايي ايستاده بالاتر از ابرها، با دست‌هاي باز نسبتي پيدا كرده با خورشيد و نسبتي با كوه و ابر، و من فكر مي‌كردم چه افق و نسبت گشاده‌اي است بالاتر از ابرهل ايستادن؛ جوري كه زير پايت هم سفت باشد! آيا در زندگي ما چنين لحظه‌اي هم هست؟ لحظه‌اي كه افق گذشته و آينده‌ات با هم گشوده شود؛ لحظه‌اي كه در اكنون زيست كني و با اكنونت گذشته و آينده را دوباره خلق كني؟ لحظه‌اي كه گذشته را بگشايي و از افق درد و رنج، رهايش كني؟ لحظه‌اي كه آن‌قدر اكنونيت داشته باشد، كه آينده را در خودش محو كند؟ آيا آدمي به چنين لذتي در لحظه اكنون مي‌رسد؟ بله مي‌رسد...

آخرین محصولات مشاهده شده