اين كتاب شامل بررسي تطبيقي (مقايسه‌اي)، روايي و اكتشافي بحران‌ها و تغييرات گزينشي است كه به مدت چند دهه در هفت كشور امروزي رخ داده‌اند. من تجربه‌هاي فراوان در هفت كشور داشته‌ام و اوضاع آن‌ها را از دريچه‌ي تغييرات گزينشي در بحران‌هاي شخصي (فردي) بررسي كرده‌ام. آن كشورها فنلاند، ژاپن، شيلي، اندونزي، آلمان، استراليا و ايالات متحده هستند. كتاب را با يك موخوره به پايان مي‌برم كه مطالعات آن هفت كشور و كل دنيا را با توجه به يك دوجين عامل،‌به محك مي‌گذارم. خواهم پرسيد كه آيا كشورها به بحران نياز دارند تا براي اجراي تغييرات بزرگ صيقل بخورند يا خير. بحث خواهم كرد كه آيا رهبران از اثر تعيين‌كننده بر تاريخ برخوردار بوده‌اند يا خير. جهت‌گيري مشخصي براي تحقيقات آينده پيشنهاد خواهم كرد و انواع درس‌ها را مطرح مي‌كنم كه ممكن است به طور واقع‌بينانه از مطالعه تاريخ آموخته شوند. اگر مردم يا حتي صرفا رهبران ايشان، تصميم بگيرند كه در بحران‌هاي گذشته تامل كنند، آن‌گاه آشنايي با گذشته مي‌تواند ما را در برطرف كردن بحران‌هاي حال و آينده، ياري كند.