درباره‌‌ی آخرین امپراطوری 1 (مجموعه مه‌زاد 2)

براي هزار سال خاكستر در هوا بود و هيچ گلي نمي‌روييد. براي هزار سال اسكاها با رنجش در بردگي بودند و در ترس زندگي كردند. براي هزار سال لرد فرمانروا، با قدرت مطلق و همه‌ترسي تمام حكم‌راني مي‌كرد و شكست‌ناپذير بود. سپس، وقتي اميد براي زمان زيادي كه ديگر كسي چيزي از آن به خاطر نداشت، از بين رفته بود، نيمه اسكايي به شدت زخمي و دل‌شكسته در اعماق جهنمي‌ترين زندان لدر فرمانروا پيدا شد. كلسيير نسيان كرد و در خودش قدرت‌هاي يك مه‌زاد را يافت. او كه دزدي قابل و رهبري ذاتي بود، استعدادهايش را به كار بست تا با بزهكاري‌هاي شيرين خود لرد فرمانروا را هدف قرار دهد. كلسيير قابل اعتمادترين، باهوش‌ترين و برگزيده‌ترين الومنسرهاي دنيا را گرد هم آورد، كه هر كدام يكي از چند نيروي او را داشتند و همه‌شان چالشي با خطر بالا به حساب مي‌آمدند. اين موقع بود كه او روياي نهايي‌اش را آشكار كرد، نه تنها مي‌خواست بزرگ‌ترين دزدي تاريخ را انجام دهد بلكه مي‌خواست ارباب جاودانه‌اش را سرنگون كند.

آخرین محصولات مشاهده شده