درباره‌‌ی 40 نامه کوتاه به همسرم

نادر ابراهيمي، از نسل نويسندگاني‌ست که قلم بسيار قدرتمند و سالمي دارند و ما آن‌ها را به انسان‌هايي شريف و حساس و آرام مي‌شناسيم. براي دانستن از کتاب چهل نامه‌ي کوتاه به همسرم، دانستن اين ويژگي‌هاي شخصيتي لازم است، چراکه اين يک رمان نيست. نادر ابراهيمي، در اوائل دهه‌ي شصت، حوالي سال‌هاي 63 تا 65، مدتي را به آموزش‌ديدن خطاطي مي‌گذراند. از آ‌ن‌جا که او نويسنده‌اي معناگراست، و بيش از فرم به محتواي آثار توجه دارد، احساس مي‌کند زماني که براي نوشتن تمرينات خطاطي صرف مي‌کند به اندازه‌ي کافي غني نيست. در همان زمان‌هاست که همسر او نيز در آن سال‌هاي آشفته و غم‌بار، مثل بسياري ديگر از مردمان اين سرزمين، حال روحي خوبي ندارد و غباري از رنج سراسر روحيات و روزمرگي‌ها را در بر گرفته است. نادر ابراهيمي تصميم مي‌گيرد در جستجوي اميد و روشنا، تمرين‌هاي خطاطي‌اش را به نوشتن نامه‌هايي براي همسرش اختصاص دهد. نامه‌هايي که گفتگويي بين درونيات او و درونيات همسرش هستند. نامه‌هايي شاعرانه، عاشقانه، بسيار احساسي و بسيار دلنشين. پس از مدتي، مجموع اين نامه‌ها زياد مي‌شود و ابراهيمي فکر مي‌کند اين حرف‌ها مي‌توانند زبان مشترک بسياري از همسران باشند، پس تصميم مي‌گيرد آن‌ها را منتشر کند. براي آشنا شدن با حال‌وهواي اين نامه‌ها، چند خطي از يکي از نامه‌ها را با هم بخوانيم: «عزيز من! تو گرچه تکيه گاه مني، اما خود، در تنهايي، ساقه ي باريک يک گل مينايي. مگذار حتي نسيم يک اضطراب، اين ساقه ي نازک را مختصري خم کند. شکستن تو ، در هم شکستن من است. به خصوص، بانوي من! هرگز نگران اين مباش که مبادا در حق من کاري مي‌توانسته اي کرده باشيو نکرده اي، ابداً. همان قدر که پاي توقع در ميان است پاي ظرفيت هم بايد در ميان باشد. عزيز من! بگذار اين طور بگويم تا مسأله، کاملاً و براي هميشه روشن شود: اگر من چيزي نشده باشم، تو کوچک ترين گناهي نداري؛ چرا که همه ي زحمتت را براي آن که چيزي بشوم کشيدي و من نشدم... و اگر چيزي شده باشم -در خدمت انسان دردمند و انسانيت زخم خورده- هر چه شده ام تويي و فقط تو؛ چرا که باز هم همه ي زحمت را براي چيزي شدنم ، فقط تو کشيده اي... امروز، خجلت زده، تنها چيزي که مي‌توانم بگويم اين است که من در حق تو بي حساب قصور کرده ام، و تو در حق من، هيچ خوبي نبوده است که نکرده باشي...». نويسنده‌ي چهل نامه‌ي کوتاه به همسرم کيست؟ نادر ابراهيمي هنرمندي همه‌کاره بود. او داستان‌نويسي کرد، شعر گفت، فيلمنامه نوشت، فيلم ساخت، بازيگري کرد، و خلاصه کاري نبود که در دوران عمر پرکار هنري‌اش نکرده‌باشد. اما اين‌همه فعاليت اگرچه شايد او را به قله‌هاي ادب فارسي نرساند اما هرگز به دام ابتذال نيز نکشاندش و در يکايک کارهايش ردي از دغدغه‌هايش وجود دارد. جداي از کتاب‌هاي معروفش مثل يک عاشقانه‌ي آرام، بار ديگر شهري که دوست مي‌داشتم، و چهل نامه‌ي کوتاه به همسرم، مجموعه‌ي تلويزيوني آتش بدون دود، يا ترانه‌‌ي محبوب «ما براي آنكه ايران/ گوهري تابان شود/ خون دل‌ها خورده‌ايم» با صداي محمد نوري از سروده‌هاي اوست. کتاب‌هاي مشابه چهل نامه‌ي کوتاه به همسرم اگر به نامه‌هاي نويسندگان و هنرمندان به همسران‌شان علاقه داريد، کتاب‌هاي ديگري مثل: مثل خون در رگ‌هاي من (نامه‌هاي شاملو به آيدا)، طاهره طاهره‌ي عزيزم (نامه‌هاي ساعدي به طاهره)، من خانه‌م (بخشي از نامه‌هاي کيارستمي به همسرش)، خطاب به عشق (نامه‌هاي آلبر کامو به همسرش) و بسياري از نامه‌هاي ديگري که نويسندگان جهان به همسران‌شان نوشته‌اند را نيز خواهيد پسنديد.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده