درباره‌‌ی یرما (نمایش‌نامه)

براي اين كه به ستوه اومده‌ام. براي اين كه از دست‌هايي كه فقط به درد خودم مي‌خوره، خسته شده‌م. براي اين كه من تحقير شده‌م. براي اين كه وقتي مي‌بينم گندم جوونه مي‌زنه، چشمه بي‌وقفه آب مي‌ده، گوسفندها هزار تا هزار تا بره به دنيا مي‌آرن، سگ‌ها... وقتي اينا رو مي‌بينم، حس مي‌كنم كه من تحقير شده‌م. طبيعت تمام زاده‌هاي خودشو به رخ من مي‌كشه و من به جاي دهن گرم پسرم، روي سينه‌هام زخم نيشتر حس مي‌كنم.

آخرین محصولات مشاهده شده