قرن‌هاست كه كنفوسيوس در ميان بخش بزرگي از ابناي بشر يكي از مهم‌ترين انسان‌هايي به شمار آمده كه تا كنون پاي به عرصه هستي نهاده است. فلسفه او در تكامل بعضي مفاهيم بنياني اجتماعي و سياسي دنياي نوين غرب نقش داشته است. وقتي شهرت كنفوسيوس را كنار مي‌گذاريم و براي شناختن مردي كه در پشت اين نام پنهان است به روايات مراجعه مي‌كنيم مايوس مي‌شويم. شرح حال او كه مورد قبول عموم است، او را فردي با نفوذ اندك ترسيم مي‌كند كه كارهايش با آرمان‌هايي كه موعظه مي‌كند نمي‌خواند. محال است احساس نكند كه چيزي در اين ميان غلط است. اين مرد، به صورتي كه روايات او را نشان مي‌دهند، براي نفوذي كه تاريخ گواه آن است علتي كافي به نظر نمي‌رسد. توجيه احتمالي اين است كه روايات، آن كنفوسيوسي را كه مي‌زيسته به دقت توصيف نكرده‌اند. اين كتاب تحقيقي است درباره همين احتمال. البته اين اولين كوشش براي يافتن كنفوسيوس واقعي نيست و آخرين نيز نخواهد بود.