درباره‌‌ی کتاب راهنمای حرفه کارآگاهی

آن‌وين خم شد تا نگاهي دقيق‌تر به صورت پنهان زير لبه‌ي كلاه بيندازد كه فك‌هاي سنگين و نتراشيده‌اي را ديد كه تنها از روي عكس‌هاي روزنامه مي‌شناختش. مامور مخفي موسسه بود كه پرونده‌هايش مسئوليت ويژه‌ي او بود. آن وين گفت: كارآگاه سيورات، در وان حمام من چه مي‌كنيد؟ سيورات برس را رها كرد تا در آب سقوط كند و سيگار برگش را از لاي دندان‌هايش درآورد. گفت: اسم بي اسم. حداقل مال من نه. كه مي‌داند چه كساني گوش خوابانده‌اند. با رضايت در حباب‌ها فروتر رفت. اصلا تصور هم نمي‌كني چقدر ترتيب دادن اين ملاقات مشكل بود، آن‌وين. خير داشتي به ما، كارآگاه‌ها، نمي‌گويند كه منشي‌مان چه‌كسي است؟ تمام اين سال‌ها مشغول فرستادن گزارش‌هايمبه طبقه‌ي چهرده بودم، به تو، اين طور كاشف به عمل آمد. و تو چيزها را فراموش مي‌كني.

آخرین محصولات مشاهده شده