درباره‌‌ی کافه اردیبهشت

آسمان پشت شيشه‌هاي كافه ارديبهشت شفاف و شسته مثل روتختي كم‌رنگ اتاق مادرش وقتي روي طناب پيچ و تاب مي‌خورد و سايه روشن مي‌شد دوست داشتني و لطيف به نظر مي‌آمد. نگاهي به قهوه جوش قديمي و كوچكش كه روي گاز بود انداخت و بوي خوش قهوه ترك را نفس كشيد. سايه بلند و كشيده او را پشت سرش حس كرد و عطر ملايمي كه به مشامش رسيد بي‌اختيار باعث شد نفس عميقي بكشد. با خود فكر كرد عشق درست مثل قهوه ترك در اين قهوه جوش قديمي بايد نم‌نم و صبورانه جا بيافتد... پس چرا اين هجوم عجيب احساسات مثل بوي تند اسپرسوي تلخ كه تحت فشار سيستمي مكانيزه درست شده بود به نظرش اشتباه مي‌آمد...

آخرین محصولات مشاهده شده