درباره‌‌ی چشم انتظار درخاک‌رفتگان

صاحبان روزنامه در پول غلت مي‌زنند و گلو پاره مي‌کنند که زنده‌باد آزادي. اعيان‌زادگان مرفه از سر تفنن شعر مي‌سرايند و نثر مي‌آرايند و بر سينه مي‌کوبند که زنده‌باد آزادي. بازرگانان به زور تبليغ بر سود خود مي‌افزايند و گريبان مي‌درند که زنده‌باد آزادي. تنها توده‌هاي محروم و زحمت‌کش نمي‌توانند اين فرياد را تکرار کنند، زيرا آزادي آن‌ها به معني گرسنگي اين‌هاست. از اين رو بينوايان رنج خويش را تحمل مي‌کنند و به جور آن‌ها گردن مي‌نهند. آ‌ن‌ها به سياه‌روزي خود تن داده و به سکوت خو گرفته‌اند. چشم‌انتظار در خاك رفتگان داستان اعتصاب عمومي عظيمي است عليه ديكتاتور گواتمالا و شركت آمريكايي موز. شخصيت مركزي داستان مبارزي انقلابي است كه مي‌كوشد مردم را به قيام و اعتصاب فرا خواند. اگر اين اعتصاب پيروز شود، سرخپوستان مظلوم و در خاك رفته تسلي مي‌يابند و مي‌توانند چشمان بازمانده‌شان را ببندند، زيرا بنا بر افسانه‌اي ماياييي، چشمان آن‌ها در گور به انتظار تحقق عدالت باز مانده است.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده