درباره‌‌ی هابز و آزادی جمهوری‌خواهانه

هدف اصلي من از رساله‌اي كه مي‌خوانيد، سنجش و مقابله‌ي دو نظريه رقيب درباره‌ي ماهيت و سرشت آزادي انسان است. اولي در ايام باستان شكل گرفت ، و در كانون سنت جمهوري‌خواهي حيات اجتماعي روم قرار داشت.همين نظريه بعد در دايجست محترم شمرده شد، و بعدها هم در جمهوري‌هاي شهري دوران رنسانس ايتاليا پايدار ماند. مفسران اخير، به سبب اين اصل و منشا، گرايش داشته‌اند كه با توجه به سرشت و خصلت اين نظريه از آن به عنوان جمهوري‌خواهي نام برند. من به نظريه سياسي هابز به سادگي در حكم نظامي كلي از ايده‌ها نمي‌نگرم.، بلكه به آن به عنوان دخالتي جدلي در كشمكش‌هاي ايدئولوژيكي زمانه اونيز توجه دارم. به گمانم، براي تفسير و درك نوشته‌هاي هابز بايد قدرت اين اصل و قاعده‌ي كلي را كه كلمات حكم عمل و كردار را نيز دارند تشخيص دهيم. يعني نياز داريم خود را در موقعيتي قرار دهيم كه دريابيم نوشته‌هاي هابز احتمالا چه نوع دخالتي داشته‌اند.

آخرین محصولات مشاهده شده