درباره‌‌ی ناگهان خورشید

به گمانم آماده بودم از ترس‌هايم عبور كنم، از دست دادن سخت است و ترسناك. اما ماندن بي عشق سخت‌تر است و ترسناك‌تر. وقت آن بود تا خودم را مهار كنم و جايگاهم را بشناسم و از شيطنت‌هاي عاشقانه و كودكانه دست بردارم و باور كنم بالغ شده‌ام. بايد ثابت مي كردم من صبا شكوهي زن ارزشمندي هستم و نيازي نيست تحميل شوم... خواستني هستم و بايد به ارزش‌ها و باورهايم احترام گذاشته شود. نويسنده در كتاب ناگهان خورشيد به زندگي خصوصي روان‌شناسان سرك مي‌كشد و نشان مي‌دهد بر خلاف ديدگاه عامه‌ي مردم، اين قشر از جامعه هم دغدغه‌هايي دارند كه گاه آن‌ها را ويران مي‌كند. صبا شكوهي روان‌شناسي كه به گمان خودش اسير عشقي يك طرفه شده، و زماني كه به مراجعين خود درس صبوري و بردباري مي‌دهد در آستانه‌ي فروپاشي است. در اين رمان عشق، جدايي، قتل، خيانت، دروغ و پنهان‌كاري در كنار هم چيده شده تا خواننده دردهاي جامعه و افراد را بيش از پيش لمس كند.

آخرین محصولات مشاهده شده