درباره‌‌ی مسئله درد

اگر بخواهيد امکان وقوع رنج را – که متضمن نظم طبيعت و وجود ارادة آزاد است – از پهنة گيتي حذف کنيد، درمي‌يابيد که خود زندگي را حذف کرده‌ايم. …«قوانين طبيعت» که رام‌نشدني هستند، بي‌اعتنا به رنج‌ها و بي‌پناهي انسان جاري مي‌شوند و با دعا تغيير جهت نمي‌دهند؛ شايد در وهلة نخست دليل خوبي عليه مهرباني و قدرت خداوند بنمايند. مي‌خواهم ادعا کنم حتي قادر مطلق نمي‌تواند جامعة متشکل از انسان‌هاي آزاد بيافريند، بدون آنکه در عين حال طبيعتي نسبتاً مستقل و «رام‌نشدني» خلق کند. …مشکل سازگار کردن رنج انسان با وجود خداوندي که عشق مي‌ورزد، فقط تا هنگامي رفع نمي‌شود که معنايي پيش‌پاافتاده به واژة «عشق» نسبت دهيم و امور دنيا را طوري بنگريم که گويي انسان قطب عالم امکان است. انسان قطب عالم نيست، خداوند براي انسان وجود نيافته است. انسان نيز به خاطر خودش وجود ندارد: «همه‌چيز را تو آفريده‌اي و آنها براي رضاي تو هستند و خلق شده‌اند.» ما در درجة اول از‌آن‌رو خلق نشده‌ايم که شايد به خداوند عشق بورزيم.

آخرین محصولات مشاهده شده