دربارهی مردهریگ
زن نميگذارد صداي دريا را بشنوم. روسرياش را پشت گوشهايش زده و پنبهاي سفيد توي گوشهايش فرو كرده. به گوشهايش دو تا تاس بزرگ آويزان است و هر بار كه سرش را تكان ميدهد جفت شش ميآيد... بايد گوشهاي براي خودم چاي بريزم و نفس بكشم تا بخشي از دريا را كه توي هوا نشت كرده به ريههايم فرو ببرم. خرامان شعري از لوركا بخوانم كه دريا خنديد در دوردست و بگذارم شاملو عصازنان و سيگار به دست به سمتم بيايد و بداخلاقي كند. فروغ دستي به موهايم بكشد و از خانه قديميشان برايم بگويد. از شاملو تهسيگارش را بگيرم و يواشكي كام بگيرم و پرتش كنم روي شنهاي ساحل. بگذارم آرام آرام كلمات از من روان شوند و روي كاغذ بيايند. بگذارم شعر بگويم. اگر اين زن بگذارد.
كد كالا | 39329 |
زبان | فارسی |
نویسنده | محمدرضا سالاری |
سال چاپ | 1392 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 88 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.6 * 21.4 * 0.5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 100 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.